لوح احمد - برگردان به پارسی


بیست و نُه.

«اوست آن پادشهِ آگهِ دانا»

«لوح احمد»

این کبوترِ بهشتی است که بر شاخسارانِ درختِ جاودانگی، آوای خوشِ وَرجاوَندی سر داده است و پاکان را بسوی الله و یکتاپرستان را به درگاهِ نزدیکِ خداوندِ بخشنده، بشارت می دهد. همو آگاهی می دهد به وارستگانِ از دنیا، از خبری که از سوی یکتاخدایِ شاهنشهِ عزیز و یگانه رسیده، و دوستداران خدای را به آستانِ مقدّسش و این نظرگاهِ روشن رهنمون می گردد:
بگو: حقّا که این، همان برترین نظرگاه است که در کتابهای رسولان خدا، وعده و نوشته شده بود که به آن، حق از باطل جدا شود و زودا که هر امری، به حکمتِ آن حکیم، مشخص گردد.
و بگو: این همان درختِ روح است که میوه های ایزدِ بزرگِ نیرومند و بلندمرتبه را به بار می آوَرَد.
هان تو ای احمد! تو شاهد باش که اوست یکتاخدا و خدایی جز او نیست که پادشَهی است فراگیر و گرانقدر و نیرومند.
همان خداوندِ یکتایی که آنکه علی [حضرت باب، سید علیمحمد] نام داشت، فرستاد و او حق است و از جانب خداوندگار، که ما همگی فرمانش را فرمان می بریم.
بگو: ای مردمان! حدود الله را پیروی کنید که در کتابِ بیان، از سوی پروردگارِ عزّت مندِ دانا، اطاعت شان واجب شده است.
و بگو: حقّا که او [حضرت باب]، پادشهِ پیغمبران و کتابش مادرِ کتابهای ایزدی است اگر که شما شناسا باشید!
اینگونه، این کبوتر [بهاءالله]، از میانه ی این زندان، شما را یاد می کند و بر او تکلیفی جز ابلاغِ آشکار نیست. پس هرکه خواهد، از این اندرز روگردانَد و هر که خواهد راهی بسوی پروردگارش گشاید.
بگو: ای مردمان! اگر به این آیات کافرید، پیش از این به کدامین دلیل، به خدای تان ایمان آوردید؟!
پس ای دسته ی دروغ پردازان، آن دلیل را ارائه کنید!
نه! سوگند به خداوندی که جانم به دستِ اوست، هرگز نتوانند دلیلی بیابند و ارائه دهند گرچه برخی به پشتیبانی باقی شان برخیزند!
هان ای احمد! پس تو فضل مرا در آن روزی که نخواهم بود، از یاد مبر و روزگارِ مرا در زندگانی ام و سپس بلایا و تنهایی ام در این زندانِ دوردست را به یاد آور... پس در دوستی با من، مُستحکم باش چنان که اگر شمشیرهای دشمنان بر تو فرود آیند یا همه ی ساکنانِ آسمانها و زمینها کوشند تا تو را از من بازدارند، هرگز در قلبِ تو خللی وارد نشود. همچو شراره ی آتش باش بر دشمنانم و چشمه ای از آبِ زندگانی بر دوستانم؛ و از دودلان نباش.
اگر در راهِ من، اندوهی بر تو وارد شد یا برای نامِ من، خواری بر تو رسید، دل نگران مشو. توکّل بر الله کن که پروردگارِ تو و نیاکانِ توست؛ زیرا مردمان در راه های وَهم و گمانِ خویش مسافرند و آنها را خودآگاهی نیست تا از چشمِ خویش، خدای را دریابند یا به گوش خویش، آوایش را شنوند.
ما اینگونه درباره شان گواهی می دهیم، چنانکه تو خود نیز گواهی.
توهمات در میان آنها و دل هایشان، حائل افکنده و از راههای خدای بزرگ و بلندمرتبه، بازداشته است.
اما تو در اندرونِ خویش یقین کن که هرکه از این جمال [بهاءالله] روی برتافت، همانا از رسولانِ پیشین نیز روی تافته و گویی که از سرآغازِ بی آغازِ هستی تا پایانِ بی نهایتِ آن نیز، نسبت به الله، تکبّر ورزیده است.
پس ای احمد، این لوح را از بَر کن تا بی درنگ [هنگام نیاز و لزوم] در روزهای زندگی ات بازخوانی. براستی که الله، برای آنکه این لوح را بخواند، پاداش صد شهید و سپس عبادتِ دو دنیا را مقدّر فرموده است و این از فضل و مِهر ماست تا از سپاسگزاران باشی.
سوگند به الله، که اگر کسی در سختی و اندوه باشد و این لوح را با اخلاصِ راستین بخواند، خداوندگار، اندوهش ببرد، زیانش بزداید و گره از کار او بگشاید.
حقّا که اوست بخشاینده و مهربان؛ و ستایش، تنها سزاوار پروردگارِ جهانیان است.
سپس از سوی ما، درود فرست بر همه ی کسانی که در مدینه الله [بغداد]، آن شهر زیبای ایزدی، ساکن اند و همین طور به همه ی آنان که به الله و برانگیخته ی الهی در روز قیامش ایمان دارند و در راهِ حقیقت گام برمی دارند.»

«حضرت بهاءالله»

کد مطلب:  29




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

الله ابهی

«راز حضرت کریشنا»