مَهد امر الله، عزیز دُردانه ی خداوندگار عالمیان
دَه.
«فرزانه
روستایی» خبرنگار، در مقاله اش «آیا خدا، ایران را فراموش کرده
است؟» [3 بهمن 95 – سایت
خبری تحلیلی زیتون] می نویسد: «ظاهرا، در کائنات کسی نتوانست سرزمین ایران را
از دروغ و فسادِ مُفرط و دورویی نجات دهد. به همین دلیل، چنان اغتشاشِ دردناکی در
میهنِ درخطرِ ما حاکم شده است که دهها میلیارد تومان از بودجه ی مملکت، صَرف اداره مؤسساتِ دینیِ بی نام و نشان میشود
که کارایی جز فراریدادن مردم از دین خدا ندارند».
حقّا که خداباورانِ اهل رسانه ای نظیر این خانمِ خبرنگار، نقطه
ی درد و آسیب را درست یافته و شناخته اند. پیش از ایشان نیز آسیب شناسیِ انبوهی
دیگر از پژوهندگانِ نامدار از دردهای جامعه ی ایران درست بود اما نتیجه ی پژوهش شان
اشتباه از آب درآمد. چرا که درد را به درستی شناختند، اما هرگز به درمان نرسیدند!
آنها یا در پیچ و خم های سیاست و تجارت و خرافات مذهبی جا ماندند و یا خدا
را محکوم دیدند و او را نعوذ بالله، «بی خیال»، «فراموشکار»، «بی خبر» و...
نامیدند!
براستی این چطور ایمانی ست که بنده و پرستنده، خدایش را غافل
شمرَد و خود را از خداوندگار، جلوتر، داناتر و باخبرتر بپندارد؟!
چرا برای این عزیزان، این اندازه دشوار است که با چشم و گوش خود، دنیا
را بپژوهند و نه با سَم پاشی های روحانیون و عوامل شان؟ چرا یک بار هم که شده، خود از سرِ دل درباره ی امر نوین و نازنین الهی، که ریشه ی شفای همه ی دردهای امروز
بشریت در آن است، پژوهش نمی کنند؟!
آری، پیش فرضیاتِ حاکمانِ کنونی جهان و منافع شان را کنار بگذاریم و خود از دریچه ی نگاهی با انصاف و جویا، آیین بهایی را کاوش و مطالعه کنیم. آنگاه از دردها و آسیب ها - که دیگر همه از آنها باخبرند - پیشی خواهیم گرفت و گام در راه درخشانِ درمان و شفا خواهیم نهاد.
کد مطلب: 10
نظرات
ارسال یک نظر