زین بحر، قطره ای به منِ خاکسار بخش
دو.
دریای حقیقت در کنار ماست و ما نظر به بیابانِ وحشت دوخته ایم!
کافی ست سری بچرخانیم، چشمی بگردانیم، رویی بسویش کنیم...
آنگاه خواهیم دید که او نیز از آغاز ما را می نگریسته است بی دریغ، این دریای مهربانیِ ایزدی.
سپس در میان آوای امواج خروشان و موّاجش صدامان می زند که:
بیایید! بیایید! از نعمت هایم بهره بردارید و بهره برسانید و سرخوشانه در من غوطه خورید و از
مرواریدهای حکمتم برگیرید و فقیر نمانید و غنی شوید.
آری کافی ست دل و تن به این دریای بی پایان بسپاریم تا او خود، ما را سیراب کند
و به ژرفای حقیقت برسانَد:
«ای آن که رَه، به مَشربِ مقصود بُرده ای
زین بحر، قطره ای به منِ خاکسار بخش»
(دیوان
غزلیات حافظ شیرازی – غزل 275)
کد مطلب: 2
نظرات
ارسال یک نظر