صد و بیست و چهار هزار + دو



شانزده.

درست که بیندیشی، اغلب ما راهِ گم شده ای داریم.
اغلب این فکر را، هر روز و هر شب، با خود حمل می کنیم که چیزی، در اطراف ما از ریشه خراب و در بنیان کم است؛
تکاملی، ناقص مانده یا سخنی، ناگفته رها شده است؟
وعده ای، رخ نداده یا هر بار نیامدنِ موعودی بر موعودی، افزون گشته است؟
این فکر را داریم که چرا راهِ دین، دست کم چنان که گروهی به آن باور دارند در هزار و چهارصد سال پیش، یا دو هزار سال قبل، یا سه هزار و دویست سال پیش و چهار یا شش هزار سال قبل، متوقف شده و دانش و دانشیان، در ظاهر بر او پیشی گرفته اند؟
یا این اندیشه را داریم که پس چرا خداوند، در برابر تمامی این فجایع در جهان امروز، خاموشی پیشه کرده است؟
مگر می شود که خداوندگارِ یکتا، پس از صد و بیست و چهار هزار رسول و نبی و فرستاده و پیامبرش، ناگهان ما را در میان این همه پریشانی، در میان گرگ ها و گرگ زاده ها تنها گذارده باشد؟!
اینکه روحانیون همه مذاهب و پیروان شان تا به کجا قرار است نام خدا و دین و رسولانش را هر روز خراب و خراب تر کنند و مردمان را از نامِ دین، فراری تر و زده تر؟!
پاسخ شفابخشِ تمامی این گمگشته ها و پرسش ها و دردها، در آیین نازنینِ «بهاءالله» نهفته است.
تردیدها را که برانیم و درست و منصفانه که بنگریم، راهِ گم شده ی امروزِ تمامی ما، از قلبِ کلام او می گذرد!
از عدد شگفت انگیزِ صد و بیست و چهار هزار بعلاوه ی دو؛ و در آینده نیز بیشتر و هربار بیشتر...

کد مطلب: 16

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

لوح احمد - برگردان به پارسی

الله ابهی

«راز حضرت کریشنا»