«آینه های کامل»



سی و پنج.

«واسطه ای بین خلق و خالق لازم. یعنی نفسی که از انوار تجلّیات الهیّه مستفیض است و به عالم انسانی فیض بخشد، چنانچه قُوّۀ اَثیر، کسب حرارت از اشعۀ شمس نماید و به زمین فیض رساند. اگر بخواهیم نماز کنیم باید به مرکزی توجه نمائیم اگر به خدا توجه خواهیم باید قلب را به یک نقطه متوجه سازیم. اگر شخصی بدون واسطه یعنی مظهر الهی بخواهد خدا را عبادت کند باید اول، تصوری در فکر خود از حق، متصوّر شود و آن تصوّر، مخلوق فکر اوست، چه که مُحاط، ادراک مُحیط نتواند پس خدا به این طریق ادراک نشود.
آنچه را انسان در فکرش تصوّر می کند، مفهوم ذهنی اوست و آنچه مفهوم [مورد فهم] اوست، این خدا نیست. آن خدایی را که انسان برای خود تصوّر می کند اوهام است، تصوّر است، خیال است، صُوَر ذهنیّه است، ابداً ربطی بین این تصوّر و آن ذات مقدّس نیست.
اگر شخصی بخواهد خدا را بشناسد باید او را در مِرآتِ [آینه ی] کامل بیابد؛ چه حضرت مسیح یا حضرت بهاءالله. در هر یک از این مَرایا، شمس اُلوهیت را مُتجلّی مشاهده کند، چنانچه ما شمس ظاهری را به اِشراق و ضیاء و حرارتش بشناسیم. به همچنین به معرفتِ الهیِ آن شمس روحانی که در هیکل مظهر ربّانی که مستجمع جمیع کمالات و جلوه گاه جمال آن ذات اَحدیّه است و در آن تجلّی فرموده و مُشرق و لائِح گشته، پی بریم.»

(بهاءالله و عصر جدید - دکتر جی. ای . اسلمنت - ص 104)

کد مطلب: 35

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

لوح احمد - برگردان به پارسی

الله ابهی

«راز حضرت کریشنا»