تکرار تلخ تاریخ



چهل و یک.

در تابلوی «مصلوب شدنِ مسیح» اثر ماتیاس گرون والد (1475 1528 م)، «یحیی تعمید دهنده در کنار صلیب، به تصویر کشیده شده در حالی که کتابِ انجیل را در دست دارد و این آیه ی انجیل بر روی کتاب نقش بسته است: او باید طلوع کند در حالی که من باید غروب کنم.» (دین و هنر  شنُن لِدبِتر برگردان: افسانه نجاریان نشر رَسِش (اهواز) چاپ اول 1383 ص 93)
بهاءالله بارها فرموده است که ظهورِ هر بارِ پیامبران، همچون طلوع و غروبِ یک خورشید است.
و شگفتا از این تکرارِ تاکنونِ تاریخِ مظاهرِ ادیان و رفتارِ عمومِ مردمان با ایشان!
دوردستها را رها کنیم و به زمانه ی خود بنگریم:
شیخ کاظم رشتی کمتر از صد و هشتاد سال پیش، به شاگردانش گفت: من می روم تا قائم آل محمّد ظهور کند.
و کمی بعد قائم آل محمّد که تمامی عمر رسالتش را در زندان و تبعید تا شهادت سپری کرد، فرمود: من می روم تا ظهور بعدی ام، همان که بقیه الله نام دارد و اسم اعظمِ بهاء است، طلوع فرماید.
و اندکی بعد حضرت بهاءالله در مرکزِ جهان بپاخاست، همان که موعودِ تمامی ادیان و ملل بود.
آنگاه در برابر تمامی نادانی ها، ستم ها و شدائد ایستاد و آن بخش از امر الهی را که مأمور آشکارگی اش بود، هویدا نمود. اما شگفتا که عموم مردمان را عبرتی نیست. شگفتا که این چنین ساده، هر بار تاریخ در دل هزاره ها تکرار می شود.

کد مطلب: 41

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

لوح احمد - برگردان به پارسی

الله ابهی

«راز حضرت کریشنا»